نگاهی فلسفی به دنیا کلاژهای چند لایهٔ الکس اکمن لاون (Alex Eckman، Lawn)
به گزارش بی نهایت اس ام اس، الکس اکمن لاون، هنرمند و تصویرگر اهل فیلادلفیا، از معدود کسانی است که توانسته است با کاغذ و تیغ، جهانی بسازد که میان واقعیت و خیال در نوسان است. آثار او، که با برش های دقیق و لایه گذاری های ظریف ساخته می شوند، فقط کلاژ نیستند؛ آن ها به نوعی کالبدشکافیِ فکر و جسم انسان تبدیل شده اند. هر تصویر، مانند مقطعی از روح، به ما اجازه می دهد درون خودمان را ببینیم بی آنکه به آن دست بزنیم.
در نگاه نخست، آثار اکمن لاون با ساختار سه بعدی و سایه هایی که در میان لایه ها شکل می گیرد، نوعی حس عمق فیزیکی ایجاد می نمایند؛ اما این عمق، صرفاً بصری نیست. او با بازی میان نور، فضا و بُرش، به مفهومی می رسد که می توان آن را هندسهٔ درون نامید؛ تلاشی برای نشان دادن آنچه در فکر پنهان است، با زبانی که از جسم و ماده ساخته شده است.
او در مصاحبه ای گفته بود که هنگام برش دادن کاغذ، احساس می نماید در حال بیرون آوردن خاطرات است؛ گویی فکر انسان را باز می نماید تا ببینیم چه چیزهایی در لایه های زیرین آن خوابیده اند. در آثارش، بدن انسان اغلب به صورت معماریِ فکر ظاهر می گردد: جمجمه ای که درونش راه پله است، قفسه سینه ای که درونش اتاق های کوچک پنهان شده اند، یا چهره ای که دیوارهایش از تصویرهای تکرارشونده تشکیل شده است.
از این منظر، کلاژهای او به نوعی جراحی فلسفی بدل می شوند. او سطح را می درد تا باطن را آشکار کند. اما این باطن نه به معنای روان شناختی صرف، بلکه به مثابه مکانی است که فکر، حافظه و زمان با یکدیگر ترکیب شده اند. هر بُرش، یک خاطره را می گشاید؛ هر سایه، نشانه ای از چیزهایی است که در پسِ آگاهی ما قرار دارند.
اکمن لاون در آثارش نوعی گفت وگو میان انسان و ماده برقرار می نماید. کاغذ برای او فقط بستر نیست، بلکه پیکری زنده است که باید از آن اعتراف گرفت. به همین علت آثارش همواره در مرز میان دقت علمی و شور شاعرانه حرکت می نمایند. گاهی حس می کنی نقاشی اش از بدن انسان، طرحی آناتومیک از کتابی قدیمی است؛ و گاهی، همان بدن به رؤیایی سوررئالیستی بدل می گردد که درونش زمان و مکان فرو می ریزند.
وجه فلسفی کار او در همین دوگانگی نهفته است: جسم و فکر، علم و خیال، آشکار و پنهان. در دنیای که تصویر بیش از معنا مصرف می گردد، اکمن لاون تصویر را دوباره به اندیشه بازمی گرداند. او ما را وادار می نماید به جای نگاه کردن به سطح، به درون نگاه کنیم. در واقع، هنر او تجسمی از همان پرسش قدیمی فلسفه است که می پرسد: آیا حقیقت در سطح پنهان است یا در عمق؟
نکتهٔ قابل توجه در آثارش این است که با وجود حس مالیخولیایی و گاه تیرهٔ تصاویر، هیچ نشانی از ناامیدی در آن ها نیست. او به جای نمایش ویرانی یا زوال، لایه ها را به گونه ای می چیند که نوعی بازی میان مرگ و تولد شکل بگیرد. هر حفره در اثرش، دعوتی است به تماشا دوباره. هر خلأ، وعدهٔ امکانی تازه است. در این معنا، آثارش هم زمان یادآور جراحی و تولدند: دردی که راه به روشنایی می برد.
اکمن لاون در دوران تحصیل، هم طراحی دستی و هم تصویرسازی دیجیتال را آموخت، اما تصمیم گرفت راهی میان این دو برگزیند. او با برش های دستی و سپس لایه گذاری دیجیتال، دنیایی می سازد که نه کاملاً واقعی است و نه ساختگی. این دوگانگی، زبان فلسفی آثارش را تقویت می نماید؛ زیرا نشان می دهد که انسان معاصر نیز در چنین حد فاصل مبهمی میان واقعی و مجازی زندگی می نماید.
در بسیاری از آثار او، چهره ها به شکلی پازل گونه فرو می ریزند و دوباره شکل می گیرند. انگار فکر، خود را تکه تکه نموده تا بتواند از نو ساخته گردد. این تکه ها نه تنها استعاره ای از بحران هویت، بلکه اشاره ای به مفهوم حافظه و فراموشی اند. انسان مدرن، در دنیا تصویری امروز، مدام خود را می سازد و می زداید؛ و آثار اکمن لاون همین چرخه را با دقتی شاعرانه بازآفرینی می نمایند.
در لایه های پنهان این کلاژها، نوعی فلسفهٔ تماشا نهفته است. او از ما می خواهد به تصویر اعتماد نکنیم و در عوض، با آن گفت وگو کنیم. سایه هایی که در میان کاغذها می افتند، مانند صداهای فکر اند: گاهی زمزمه، گاهی فریاد. وقتی به یکی از آثارش خیره می شوی، حس می کنی چیزی در حال تنفس است؛ شاید فکر خودت.
اکمن لاون با آثارش یادآور می گردد که هنر، بیش از هر چیز، راهی برای تماشا دوبارهٔ خود است. او با برش دادن چهره ها و اندام ها، به ما نشان می دهد که هیچ انسانی یک پارچه نیست. درون هر فرد، لایه هایی وجود دارد که در زمان های مختلف گگردده می شوند. بعضی روشن اند، بعضی تاریک، و بعضی چنان عمیق که هرگز دیده نمی شوند. اما همهٔ آن ها بخشی از ما هستند.
از همین رو، تماشای آثار او صرفاً تجربه ای بصری نیست، بلکه سفری درون فکر است. هر تصویر، همانند آینه ای است که خودِ بیننده را بازمی تاباند. شاید به همین علت است که آثار اکمن لاون حس زنده بودن دارند؛ زیرا در هر نگاه، ما نیز به یکی از لایه های آن افزوده می شویم.
او در زمانه ای که تصویرسازی به سادگی دیجیتالی می گردد، با ابزارهایی ابتدایی مانند تیغ و کاغذ در پی کشف دوبارهٔ عمق است. آثارش، پاسخی شاعرانه به سطحی نگری عصر مدرن اند؛ یادآور اینکه زیبایی، همواره در بریدن سطح و رسیدن به درون نهفته است.
اینستاگرام او
اکنون، پیش از آنکه وارد گالری تصاویر او شوید، کافی است چند لحظه درنگ کنید و به این پرسش فکر کنید: اگر فکر ما نیز از لایه هایی ساخته شده باشد، چه چیزی در عمق آخرین لایه پنهان است؟ شاید پاسخ، در یکی از همین کاغذهای برش خورده منتظر ما باشد.